آنچه درباره مسمومیت دانشآموزان دیدیم و شنیدیم/ روایت میدانی خبرنگار تسنیم از مدارس قم و همراهی با تیمهای عملیاتی و اورژانس
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۴۱۳۲۵
سهشنبه صبح در اتاق مدیریت بحران قم نشسته بودم. ساعتی بعد، در تماسی با اورژانس اعلام شد:"من مدیر مدرسه حضرت خدیجه(س) هستم. در کارگاه بوی تندی پیچیده و بچهها همه ترسیدهاند". - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- مهدی مشکینی: موضوع «مسمومیت دانش آموزان» از مهمترین مسائلی بود و هست که این روزها اذهان جامعه را مشغول و افکار عمومی را نگران کرده است؛ بر همین اساس در یک گزار ش میدانی و تحقیقی به آنچه دیدم و شنیدم از این ماجرا میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخش اول این گزارش، روایتی از ماجرا ارائه شده و در ادامه، به مشاهداتم در شهر قم (به عنوان اولین شهری که این ماجرا از آن شروع شد)، مدارس مختلف و همراهی با تیمهای عملیاتی و اورژانس خواهم پرداخت.
* ماجرا از کجا شروع شد؟
همه ماجرا از این تماس تلفنی با 115 شروع میشود: 9 آذر. خیابان جمهوری، هنرستان نور. مدیر مدرسه میگوید بچهها بهیکباره مسموم یا بدحال شدهاند. اورژانس میآید، 18 دانشآموز را به مرکز درمانی منتقل میکند و اکثر آنها تا همان شب با بهبودی نسبی مرخص میشوند.
تا اینجا همهچیز عادی است. 13 روز بعد، همان مدرسه. اینبار علاوه اورژانس، پلیس هم میرسد. تعدادی در کلاسی دیگر همانند 13 روز پیش. تعدادی ترسیده؛ تعدادی بد حال و برخی هم شاید مسموم. نهایتاً با یک سرم و یکی-دو دارو مرخص میشوند. البته یکی از آنها که بیماری زمینهای هم داشت یک هفته در بیمارستان میماند.
48 روز گذشت و گوش شیطان کَر، دیگر خبری نیست. ساعت 3 عصر. دبیرستان فاطمیه در صفاشهر، گفتهاند بچهها بوی سیمسوخته یا برخی بوهای تند را بهیکباره استشمام کرده و برخی بدحال شدهاند.
اینبار، پلیس دستگاههای امنیتی را هم همراه میکند. 15 نفر از دانشآموزان قدری بدحال هستند. تحقیقات فنی توسط آزمایشگاهها، موسسههای برجسته و پیشرفته کشور از جمله چند مرکز سمشناسی، مرکز جنگ نوین سپاه، آزمایشگاه رازی وانستیتو پاستور، آزمایشگاه فوقپیشرفته نیروهای مسلح و... آغاز میشود و از همه این دانشآموزان چندین نوع آزمایش خاص -از خون گرفته تا بزاق دهان و ریه- و نمونهبرداری از وسایل کلاس و کارگاه، هوای محیط، دستگاه گوارش و... انجام میشود، و نتیجه اینکه هیچ ماده سمی تشخیص داده نشد اما تحقیقات ادامه دارد.
17 بهمن بهیکباره 6 مدرسه اعلام میکنند که دانشآموزانشان بو یا گاز خاصی را استشمام کردهاند؛ چه بویی؟ میگویند پرتقال، نارنگی گندیده، وایتکس، بمب بدبو (اسباببازی)، ماهی گندیده، تنباکو، گلاب، و...؛ هرچه که فکرش را کنید.
18 و 19 بهمن مدارس قم را برای بررسی و تحقیقات فنی بیشتر تعطیل میکنند؛ 20، 21، 22 بهمن هم تعطیلات رسمی است و در این 5 روز گروههای مختلف علمی فرصت را غنیمت شمرده و بررسی را تسریع میکنند.
17 بهمن بهیکباره 6 مدرسه اعلام میکنند که دانشآموزانشان بو یا گاز خاصی را استشمام کردهاند؛ چه بویی؟ میگویند پرتقال، نارنگی گندیده، وایتکس، بمب بدبو (اسباببازی)، ماهی گندیده، تنباکو، گلاب، و...؛ هرچه که فکرش را کنید.
یک مرکز به جمع بندی اولیه درباره گاز «Co» میرسد؛ فوراً دستگاههای پیشرفته را تهیه و برخی را سریعاً خریداری میکنند تا مسئله بررسی شود. موتورخانه 610 مدرسه از جمله مدارسی که گزارش بدحالی داشتند بررسی میشود و در 581 مدرسه که مورد بررسی قرار گرفته، نتیجهی گاز «Co» منفی است.
در حدود 20 مدرسه، احتمال وجود مقداری گاز «Co» بالاست که متخصصان میگویند در حد خطرناک نیست و 5-6 مدرسه هم نیاز به تعمیر داشتهاند و نهایت اینکه، فرضیه Co رد شد.
وزیر بهداشت به قم میآید و میگوید یک تیم متخصص و ویژه را مامور بررسی موضوع کرده است؛ نتایج اولیه چندین آزمایشگاه فوقپیشرفته و مجهز 28 بهمن منتشر میشود: «براساس علائم بالینی به موارد مشکوکی رسیدهایم که جهت بررسی بیشتر به تهران ارسال میکنیم اما در بررسی محیطی به رفتار غیرعادی خاصی نرسیدهایم.»
* همه پیگیر هستند
همه مسئولین نگران وضعیت هستند؛ تماسهای دستگاههای مختلف از تهران به قم ساعتبهساعت بیشتر میشود. رئیس حوزه علمیه، رئیس جامعه مدرسین و دفاتر مراجع تقلید تماس پشت سر تماس که چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخ همه دستگاهها این است که فعلاً هیچچیز نیافتهایم یا حداقل هیچچیز قطعی وجود ندارد. احتمال هیستری دستهجمعی: (به فرانسویHystérie) یا برخی احتمالات برگرفته از عوامل محیطی یا بالینی که نیاز به بررسی بیشتر دارد، وجود دارد.
همه قبول کردهاند که حداقل دانشآموزان دچار نوعی بدحالی شدهاند، اما در اینکه علت چیست؟ به فرضیههای بعضاً متفاوت رسیدهاند اما به دلایلی که نیاز به بررسی آزمایشگاهی، علمی، فنی یا تحقیقاتی بیشتر دارد نیاز به زمان بیشتر دارند.
همه مسئولین نگران وضعیت هستند؛ تماسهای دستگاههای مختلف از تهران به قم ساعتبهساعت بیشتر میشود. رئیس حوزه علمیه، رئیس جامعه مدرسین و دفاتر مراجع تقلید تماس پشت سر تماس که چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخ همه دستگاهها این است که فعلاً هیچچیز نیافتهایم یا حداقل هیچچیز قطعی وجود ندارد.
وزارت بهداشت یک تیم فنی را مسئول پیگیری ماجرا کرده تا در قم مستقر شده و با همکاری نهادهای علمی، پزشکی، امنیتی و... موضوع را با اهمیت بالا بررسی کنند و در این بین، شبکه اینترنشنال و دیگر رسانههای ضدانقلاب با خرسندی و خوشحالیِ غیرقابل انکار از شرایط بهوجود آمده، ماهیگیری میکنند و آنقدر از این موضوع میگویند و آن را برجسته میکنند که مسمومیت ذهنی و فکری -یعنی آنچه آنها میخواستند- شایع میشود و برای نتیجهگیری، انگشت اتهام را به سمت این و آن نشانه میگیرند. حداقل 17 میزگرد در اینترنشنال با موضوع مسمومیت دانشآموزان برگزار شده و «لیجاد وحشت بین دانشآموزان» رویکرد اصلی تمام این میزگردهاست.
به دروغ میگویند تمام مدارس قم آلودهشدهاند. این در حالیست که (تا چهارشنبه 10 اسفند) 104 گزارش حادثه در 71 مدرسه دخترانه و پسرانه و قم بوده که البته بعد از حضور تیم اورژانس و گروههای تخصصی مشخص شد در اکثر همین مدارس، بیشتر فضای روانی شکل گرفته و اتفاق خاصی نبوده است. البته در برخی موارد دیگر نیز بعضی دانشآموزان دچار مسمومیت و یا بدحالی شده بودند.
گزارشهایی از مسمومیت کموبیش میرسد و دانشآموزان با همان پروتکل درمانی وزارت بهداشت، درمان و مرخص میشوند. برخی دیگر اصلاً نیاز به درمان هم ندارند و تنها ترسیدهاند.
در این بین، بعضاً چند مورد هم بوده که طبق رویه دانشگاه علوم پزشکی برای احتیاط بیشتر ترجیح داده میشود برای چند روز بمانند.
296 هزار دانشآموز در قم تحصیل میکنند که 152 هزار نفرشان (اکثریتشان) دختر هستند. از این 296 هزار دانشآموز تا روز گذشته (چهارشنبه 10 اسفند) حدود 550 نفر به بیمارستان منتقل شدهاند؛ 85 درصد دختر؛ 15 درصد پسر. از 550 نفری که عازم بیمارستان شدهاند بیش از 90 درصد در ساعات اولیه مرخص شدهاند.
30 بهمن. یک مجموعه آزمایشگاهی در وزارت بهداشت در تحقیقات خود، وجود یک ماده گاز مشکوک بهصورت ضعیف را شناسایی میکند و بررسی دقیقتر آغاز میشود؛ گرچه در یک مورد در مدرسهای به میزان گاز با ppm پایین میرسند که به لحاظ علمی قابلاعتنا نیست.
آنچه تاکنون خواندید، گزارشی از ماوقع چند روز اخیر است. از این به بعد گزارش میدانی خبرنگار تسنیم که سهشنبه 9 اسفند به قم رفته را میخوانید.
سهشنبه صبح در قم به اتاق مدیریت بحران که در مرکز اورژانس واقع شده میروم. ساعتی میگذرد؛ با اورژانس تماس گرفته میشود: "سلام. من مدیر مدرسه حضرت خدیجه(س) هستم. در کارگاه بوی تندی پیچیده و بچهها همه ترسیدهاند".
مأمور اورژانس همراه پلیس و کادر تخصصی به مدرسه اعزام شدند و من همراه آنها میروم. وارد هنرستان شدیم؛ حدود 10 دانشآموز دختر در حیاط نشستهاند. سراغ مدیر را گرفتیم و به طبقه بالا رفتیم. گفتند بروید پایین در کارگاه خیاطی. دستگاهی آوردند که 360 نوع گاز را detect (تشخیص) میکند بعد از حدود 10 دقیقه بررسی، عدد صفر را نشان میدهد.
در کارگاه، حدود 8 دانشآموز دختر هستند. پرسیدم اولین نفر چه کسی بو را احساس کرد؟ یکی گفت من. پرسیدیم این بو به چه بویی نزدیکتر بود؟ گفت: "بوی تندی بود. اول احساس کردیم سوختنی است یا بوی اتو -در کارگاه مشغول اتو کردن پارچه بودیم- ولی بعد تندتر شد و به بچهها اطلاع دادم. یکی از بچهها سردرد گرفت و یکی دیگر گفت بازویم درد میکند".
اورژانس حال هر دو آنها را بررسی کرد، خودشان هم گفتند نیازی به اعزام به مرکز درمانی ندارند؛ ظاهراً به خیر گذشت.
در کارگاه، حدود 8 دانشآموز دختر هستند. پرسیدم اولین نفر چه کسی بو را احساس کرد؟ یکی گفت من. پرسیدیم این بو به چه بویی نزدیکتر بود؟ گفت: "بوی تندی بود. اول احساس کردیم سوختنی است یا بوی اتو -در کارگاه مشغول اتو کردن پارچه بودیم- ولی بعد تندتر شد و به بچهها اطلاع دادم. یکی از بچهها سردرد گرفت و یکی دیگر گفت بازویم درد میکند".
برگشتیم. یکی از دوستان گفت "دبیرستان دخترانه برقعی از معدود مدرسههایی بوده که 2 بار گزارش بدحالی دانشآموزان را اعلام کرده است"؛ به این مدرسه رفتیم. گفتند یکی از کلاسهای طبقه دوم محل مسمومیت برخی دانشآموزان بوده است. مستخدم مدرسه توضیح میدهد: "من آن روز که صدای بچهها را شنیدم، سریع بالا آمدم و دیدم برخی میگویند بوی خیلی بدی میآید. تقریباً همه ترسیده بودند و حال دو-سه نفرشان هم خوب نبود. اورژانس آمد و تعدادی را به مرکز درمانی برد و اکثر آنها همان روز مرخص شدند و حالشان خوب است؛ جز یک مورد که میگوید پادرد دارد. پزشکان میگویند دچار اسپاسم عضلانی شده و علائم بالینی را بررسی کرده و گفتند مشکل بهزودی رفع میشود و عارضه پایداری نیست."
سپس به مرکز مدیریت اورژانس برگشتم. به مسئول کمیته عملیات استان گفتم: "اکثر دانشآموزان ترسیدهاند، چرا برای مقابله با ترس کاری نمیکنید؟" گفت: "ابتدا تعداد نیروها، خودروها و نهادهایی که با لباس، تجهیزات و دستگاههای مختلف به مدارس میرفتند گرچه لازم اما زیاد بود. ولی چون بر حال دانشآموزان اثر منفی روانی داشت، آن را به حداقل رساندیم؛ خودم نشستهام اینجا و تلفن 115 را جواب میدهم؛ اینجا مدیریت بحران تشخیص میدهد که برای کدام مدرسه چه سطح نیرویی اعزام شود".
به مسئول کمیته عملیات استان گفتم: "اکثر دانشآموزان ترسیدهاند، چرا برای مقابله با ترس کاری نمیکنید؟" گفت: "ابتدا تعداد نیروها، خودروها و نهادهایی که با لباس، تجهیزات و دستگاههای مختلف به مدارس میرفتند گرچه لازم اما زیاد بود. ولی چون بر حال دانشآموزان اثر منفی روانی داشت، آن را به حداقل رساندیم؛ خودم نشستهام اینجا و تلفن 115 را جواب میدهم؛ اینجا مدیریت بحران تشخیص میدهد که برای کدام مدرسه چه سطح نیرویی اعزام شود".
تلفن بعدی: در مدرسهای حدود 30 دانشآموز میگویند به دلیل استشمام یک بوی بد، حالشان نامساعد است.
فوراً چند خودروی اورژانس همراه با نیروهای متخصص و از پیش معینشده اعزام میشوند. به اورژانس میگویند 20 نفرشان به مرکز درمانی منتقل شدند. ساعتی بعد، 12 نفرشان مرخص و 8 نفر برای احتیاط بیشتر و البته انجام چند آزمایش، یکروز بستری خواهند شد.
آنروز، 3 گزارش از سه مدرسه رسید؛ در مجموع 54 نفر به مراکز درمانی منتقل و 9 نفرشان بستری و بقیه هم بعد از ساعتی مرخص شدند.
* گزارش از برخی مدارس پسرانه
گزارشها تنها از مدارس دخترانه نیست بلکه از مدارس پسرانه هم گزارش مسمومیت دادهاند؛ حتی از یک مدرسه حوزوی دختران که چند هفته پیش بود.
از پزشک متخصص اورژانس شنیدم که تاکنون بیش از 90 درصد دانش آموزان در همان ساعت اولیه مرخص شدهاند و چند مورد، یک شب و برخی معدود بیش از یک شب بستری بودهاند.
درباره احتمال مسمومیت نیز میگفت رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم خودش سمشناس است و از برجستهترین سمشناسهای کشور هم برای بررسی احتمالات کمک گرفته اما واقعاً هیچچیز را تا امروز بهصورت قطعی نمیتوان تأیید کرد.
* مردم چه میگویند؟
با مردم قم که از مسمومیت دانشآموزان صحبت میکردم، همه از شایعه میگفتند. شایعههایی که وحشت را به روح و روان مردم قم انداخته است.
یک راننده تاکسی میگفت روزانه حداقل 5 شایعه درباره علت مسمومیت دانشآموزان را میشنوم و از روی بیکاری، در پاسخ به هر علتی که مسافر میگوید، علتی دیگر را که از مسافر قبلی شنیده را به او بازگو میکند. خودش هم قبول داشت ممکن است عارضه و تأثیر منفی داشته باشد اما میگفت بخشی از حرفها از روی نگرانی و اضطراب است.
راننده تاکسی اینترنتی در حال بازگشتم از مدرسه میگفت "من تقریباً از هر مسافری این سؤال را می پرسم که به نظر شما این اتفاقات به نفع کی و ضرر چه کسی است؟"
یک راننده تاکسی میگفت روزانه حداقل 5 شایعه درباره علت مسمومیت دانشآموزان را میشنوم و از روی بیکاری، در پاسخ به هر علتی که مسافر میگوید، علتی دیگر را که از مسافر قبلی شنیده را به او بازگو میکند. خودش هم قبول داشت ممکن است عارضه و تأثیر منفی داشته باشد اما میگفت بخشی از حرفها از روی نگرانی و اضطراب است.
او ادامه داد که حتی مسافرانی که شاید مذهبی هم نباشند، میگفتند این کار برای ضربه به نظام است؛ تقریباً همهشان باور داشتند که یک خرابکاری برای شکاف بین ملت و حکومت است.
فردای آنروز، با دیگر مسئولین عالی قم صحبت کردم؛ از مسئولین پزشکی گرفته تا امنیتی، درمانی و فرهنگی. همه فرضیههای مطرح اعم از خرابکاری ضدانقلاب، مسمومیت با گاز یا مشتقات آن، احتمال ضعیف ویروس یا باکتری و ... را نهایتاً به عنوان یک فرضیه و نه بیشتر قابل بررسی میدانستند.
* جو روانی غالب است
به هر تقدیر، به عنوان یک خبرنگار که 2 روز در قم بودم و در اتاق مدیریت بحران هم حضور داشتم، همراه با تیم فنی اورژانس به برخی مدارس رفتم -که همان لحظه گزارش مسمومیت دادهاند- و با دانشآموزانی گفتوگو کردم که میگویند بدحال، مسموم یا بیمار شدهاند، به این جمع بندی رسیدم:
تصور فرضیه خرابکاری ماجراجویانه برای متهم کردن نظام تا حد زیادی میتواند قابل تصدیق باشد.آنچه در شبکههای اجتماعی و افکار عمومی عنوانشده؛ چه در کیفیت (شدت) بیماری یا کمیت (تعداد) یک عملیات پیچیده روانی- رسانه ای همراه با برجسته سازی است.هیچ نهاد یا مسئولی اصل اینکه «دانشآموزانی دچار مسمومیت خفیف یا بدحالی موقتی شده باشند یا آنکه در برخی موارد واقعاً بوهای غیرعادی به مشام رسیده باشند» را رد نکرده اما در برخی موارد، اصل موضوع فیک و غیرواقعی بوده است. مثلاً در مدرسهای که گفته شده بوی نارنگی گندیده میآید، فردای همان روز 2 بسته پلاستیک نارنگی خراب پیدا شده است یا در بیش از 10 مدرسه، با شیطنت دانش آموزی و از طریق اسباببازیِ بمبک بدبو می خواستند کلاس را به تعطیلی بکشانند.جو روانی، اضطراب و ترس دلیل عمده بدحالی برخی دانشآموزان است (گرچه در برخی موارد مسمومیت هم وجود داشته است) که این دو باید از هم تفکیک شود. به نظر میرسد مهمترین مانع برای تکمیل تحقیقات و رسیدن به نتیجه فنی همین جو روانی، اضطراب و مسمومیت فکری است که بهطور کاملاً مشکوک در قم جاری شده است.انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: وزارت آموزش و پرورش وزارت بهداشت وزارت کشور اورژانس مسمومیت دانش آموزان مسمومیت دانش آموزان دستگاه های مختلف مرکز درمانی برخی موارد مدیریت بحران ترسیده اند دستگاه ها هیچ چیز چه بویی شده اند بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۱۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک روزنامه: سختگیری دهه 60 در مدارس در حال تکرار است/ هنوز «آینه» ممنوع است! دانشآموزان دوره متوسطه میگویند در مدرسه کیفهایشان را میگردند و مسئولان مدرسه برخوردهای خشن و توهینآمیز دارند
به گزارش جماران؛ روزنامه هم میهن نوشت: به گفته کارشناسان، هنجارهای نوجوانان امروز بهتبع تحولات رخداده در جهان و در کشور تغییر کرده است. رفتارهایی مانند بازرسی کیفها که نسلهای دهههای 50 و 60 هم با آن سر ناسازگاری داشتند، امروز نمیتواند راهی برای تعامل با نوجوانان باشد. تنها نتیجه این رفتارها، احساس انزجار و تنفر نسبت به ارزشها و قوانین است. کارشناسان میگویند که نسل جدید، زور و اجبار را نمیپذیرد و برای پذیرش یک مسئله ابتدا باید اقناع شود و بعد از آن حق انتخاب داشته باشد.
در مدارس چه میگذرد؟ مدیران، مشاوران و معاونان چگونه با دانشآموزان تعامل میکنند؟ اینها پرسشهای مهمی است که دانشآموزان، مدیران و کارشناسان آموزشی به آن پاسخ میدهند. دانشآموزان میگویند که هنوز کیفهایشان را برای پیدا کردن سیگار، آینه، لوازم آرایش و گوشیهای تلفنهمراه میگردند و در این پروسه فشار زیادی به آنها وارد میشود. هنوز اندازه و رنگ موی دانشآموزان دختر در کانون توجه است. هنوز رفتوآمدها کنترل میشود. با پسران رفتارهای نادرست میشود، برایشان جلسههای توجیهی برگزار میکنند و در این وضعیت دانشآموزان متولد دهههای ۸۰ و ۹۰ که زیربار مدرسهداری با سختگیریهای دهه ۶۰ نمیروند، لجبازتر شدهاند.
کارشناسان آموزشی میگویند که با نسخههای قدیمی و تاریخانقضاگذشته نمیشود با این دانشآموزان تعامل کرد. به گفته این کارشناسان، هنجارهای نوجوانان امروز بهتبع تحولات رخداده در جهان و در کشور تغییر کرده است. رفتارهایی مانند بازرسی کیفها که نسلهای دهههای ۵۰ و ۶۰ هم با آن سر ناسازگاری داشتند، امروز نمیتواند راهی برای تعامل با نوجوانان باشد. تنها نتیجه این رفتارها، احساس انزجار و تنفر نسبت به ارزشها و قوانین است. کارشناسان میگویند که نسل جدید، زور و اجبار را نمیپذیرد و برای پذیرش یک مسئله ابتدا باید اقناع شود و بعد از آن حق انتخاب داشته باشد.
هنوز «آینه» ممنوع استدانشآموزان مقطع متوسطه گلایه فراوان دارند؛ گلایه آنها از برخوردهای سلیقهای است. کیانا یکی از دانشآموزان کلاس نهم است که میگوید: «مسئولان مدرسه، اول سال تحصیلی برای بچهها جلسهای برگزار کردند و درباره همین مسائل با ما حرف زدند. آنها گفتند اگر بچهها پیرسینگ یا هر وسیله دیگری که با استایل دانشآموزی تطابق ندارد، همراهشان دارند محترمانه تحویل دهند. اما کسی اینکار را نکرد.
درحالحاضر وقتی مسئولان مدرسه چنین وسائلی را دست بچهها ببینند با بیاحترامی، خشونت و استفاده از الفاظ رکیک میگیرند. گاهی هم خانوادهها را صدا میکنند. بچهها هم وقتی این رفتارها را میبینند بیشتر لجبازی میکنند.»
کیانا میگوید که فضای مدرسه شاد نیست؛ هیچ اقدامی از سوی مسئولان مدرسه برای شاد کردن فضا صورت نمیگیرد و حتی گاهی به آنها فشار وارد میکنند: «مثلاً ما را مجبور میکنند در بعضی از جشنوارههای مناسبتی شرکت کنیم که این موضوع ما را آزار میدهد. چرا باید برخلاف خواستهمان در جشنواره، جشن و مناسبتی مشارکت کنیم. درحالیکه در مسائل مهمتر به خواستههای ما توجه نمیکنند.»
او ادامه میدهد: «مثلاً ما بهعنوان دانشآموزان پایه نهم که در مقطع حساسی هستیم و امتحان نهایی داریم، نیمی از سال بهدلیل بارداری یا حوادثی که برای معلمانمان رخ داد، کلاس نداشتیم و وقتی به این موضوع اعتراض کردیم و درخواست دادیم تا معلم جایگزین برایمان بگذارند، اصلاً به خواستهمان توجه نکردند. همه اینها درحالیاست که توجه به مدل موی دانشآموزان یا همراه داشتن انگشتر و گردنبند و آینه، برای آنها مهمتر از تشکیل کلاس و داشتن معلم است.»
محمد، دانشآموز کلاس دهم است و میگوید که رفتار مسئولان مدرسه با آنها خوب نیست. گاهی کیف بچهها را میگردند تا شاید گوشی پیدا کنند، اما این کارها نتیجه معکوس دارد. کیف دانشآموزان حریم شخصی آنهاست. او درباره علت لجبازی بچهها با مدیر و مسئولان مدرسه میگوید: «گاهی برای سادهترین مسائل به آنها ناسزا میگویند و توهین میکنند. این کارها باعث لجبازی دانشآموزان میشود.»
مصرف سیگار، گل و لجبازی با مدیرانمعضل جدید مدیران مدرسه اما حالا سیگارهای الکترونیکی است. «سال تحصیلی گذشته گروهی از دانشآموزان مدرسه موج سیگار کشیدن را راه انداختند. در آن زمان بچهها حوالی مدرسه سیگار میکشیدند. مسئولان مدرسه بعد از شناسایی بچههایی که این موج را راه انداخته بودند، آنها را اخراج کردند. مدتی بعد از این ماجرا متوجه شدم که تعدادی از بچهها در مدرسه سیگار الکترونیکی میفروشند و حتی برخی از دانشآموزان سیگار الکترونیکی را داخل مدرسه هم استفاده میکردند.»
این ماجرایی است که علیرضا ۱۶ ساله تعریف میکند. او اما مصرف پاد یکی از انواع سیگارهای الکترونیک را از اسفندماه سال گذشته شروع کرده: «استفاده از پاد بهعنوان یکی از سیگارهای الکترونیکی، به من حس باحال بودن میدهد. من به لذتهای زودگذر دنیا آنقدر اهمیت نمیدهم که به خاطر ضررهای کم پاد، از آن استفاده نکنم. بههرحال قلیون و سیگار هم ضرر دارند اما مردم استفاده میکنند. برخی معتادند و به نیکوتین نیاز دارند، برخی دیگر هم مثل نسل ما فقط خوششان میآید که از این سیگارهای الکترونیکی استفاده کنند.»
در مدرسه هومان ۱۵ ساله اما فقط سیگارهای الکترونیکی استفاده نمیکنند، گل و سیگارهای معمولی هم در جمعشان پیدا میشود. هومان کلاس نهم است و استفاده از پاد را از تابستان سال گذشته شروع کرده. چرا کشیده؟ «دوستانم میکشیدند و من هم خوشم آمد که بکشم. اما اگر بدانم این سیگارها خیلی ضرر دارند، استفاده نمیکنم.»
او میگوید که در مدرسه آنها اتفاقات دیگری هم میافتد: «گل، ۴۰۰-۳۰۰هزار تومان است و خیلیها میکشند. سیگار معمولی هم مصرف میکنند.» برای دانشآموزان مدرسه آنها قیمت بالای گل، مهم نیست بههمیندلیل حتی هر روز میخرند. خانوادهها اما بیخبرند: «بیشتر بچهها گل را بیرون از مدرسه میکشند و بسیاری از آنها بهدلیل مصرف همین مخدر دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند.»
هومان اینها را میگوید و ادامه میدهد که چند وقت پیش، مسئولان مدرسه دستگاه تشخیص نیکوتین و گل خریدند تا از بچهها تست بگیرند، اما هیچوقت از آن استفاده نکردند: «مدیرمان با ما صحبت کرد که دیگر نکشیم. حتی محدودهای خارج از مدرسه را مشخص کرد و گفت که در آن محدوده سیگار نکشیم، اما دانشآموزان از روی لجبازی با مدیر دقیقاً در همان محدوده سیگار میکشند و فیلم و عکسش را در اینستاگرام منتشر میکنند.»
استیصال خانوادههاپدر دانشآموزی که بنا به اصرار فرزندش ناچار شده برای او سیگار الکترونیکی بخرد، میگوید که مصرف این سیگارها بهشدت بین دانشآموزان رایج شده. این پدر اواخر سال گذشته متوجه میشود که همه دوستان پسر ۱۴ سالهاش از این نوع سیگار استفاده میکنند: «پسرم هر خواستهای دارد، با ما مطرح میکند و ما هم اگر بدانیم خواستهاش معقول است، برایش تامین میکنیم.
اواخر سال گذشته او از ما خواست که برایش پاد بخریم.» والدین تحقیقاتی انجام داده و باتوجه به مضرات استفاده از این نوع سیگارها، از خریدن آن خودداری میکنند: «دوستان پسرم همه از این سیگارها استفاده میکنند. ما حدس زدیم که ممکن است وقتی دوستانش از این دستگاه استفاده میکنند، او هم بخواهد امتحان کند و از سیگار مصرفی سایرین استفاده کند. ترسیدیم دچار بیماریهای واگیردار ناشی از مصرف مشترک شود، بههمیندلیل تصمیم گرفتیم خودمان برایش سیگار الکترونیکی بخریم که حداقل از کیفیت آن اطمینان نسبی داشته باشیم. زیرا بیشتر این سیگارها چینی و قاچاق هستند و مشخص نیست از چه موادی در آنها استفاده میشود. برای خرید پاد، ۳ میلیون تومان هم پرداخت کردیم.» خانواده اما حالا از کارشان پشیمان شدهاند.
اختلال در رشد مغزیمحمد هاشمیان، فوقتخصص ریه اما شیوع استفاده از سیگارهای الکترونیکی در میان دانشآموزان را مهم میداند و به هممیهن میگوید: «باید ابتدا این موضوع بررسی شود که فلسفه ایجاد سیگارهای الکترونیکی چه بوده، زیرا این سیگارها ضرر زیادی دارند و در جهان تبدیل به معضلی برای سلامت جامعه شدهاند. ماجرا از آنجا شروع شد که بهدلیل خطرات استفاده از سیگار، پزشکان به مصرفکنندگان توصیه کردند تا مصرف سیگار را ترک کنند. زیرا سیگار علاوه بر اینکه عامل بسیاری از سرطانهاست مانند سرطان مثانه، پانکراس، معده و...، باعث بیماریهای انسدادی مزمن ریه هم میشود. این بیماری باعث التهاب راههای هوایی و تنگشدن آن میشود.»
او اضافه میکند که راهکارهای مختلفی برای ترک سیگار پیشنهاد شد که مشاورههای پزشکی و روانپزشکی، آدامس، برچسبهای نیکوتین، از جمله آنها بودند:«استفاده از سیگارهای الکترونیکی هم راهکار دیگری برای ترک سیگار بود. یعنی ورود این نوع سیگار به بازار به منظور کمک به ترک سیگار بود.»
این فوقتخصص ریه این را هم میگوید که مضرات این سیگارها، در اوایل تولیدش چندان معلوم نبود، اما بعد از مدتی برخی از ضررهای آن مشخص شد: «بعدها مشخص شد که این سیگارها موجب سرفه، ایجاد خلط؛ نفس تنگی و احتمالاً انسداد ریه میشود. مواد شیمیایی واردشده به بدن از طریق این سیگارها باعث التهاب ریه میشود که کنترلش سخت است. نیکوتین موجود در این سیگارها باعث افزایش تپش و انقباض قلب و بالا رفتن فشار خون میشود. بنابراین در جهان مصرف این سیگار به افراد عادی توصیه نمیشود.»
به گفته او درحالحاضر سازمان غذا و داروی آمریکا، مصرف سیگار الکترونیکی در راستای ترک سیگار را تایید نکرده است: «این سیگارها آثار بسیار مضر دیگری هم دارند که ممکن است در طول زمان مشخص شوند. حتی ممکن است این آثار بدتر از آثار سیگار هم باشند.»
هاشمیان درباره تاثیر مصرف سیگارهای الکترونیکی بر نوجوانان هم میگوید: «مطالعات نشان داده که این سیگارها هم برای رشد مغز نوجوانان مشکلساز است، هم روی سیستم جنسی و تولیدمثل آنها اثر میگذارد. حتی مصرف این نوع سیگارها توسط مادران باردار میتواند باعث ایجاد اختلال در جنین شود.»
توبیخ و اخراج بیفایده استفروغ تیموریان، جامعهشناس و کارشناس آموزشی که سالهاست در مقطع متوسطه تدریس میکند اما با تایید شیوع و گسترش استفاده از انواع سیگارهای الکترونیکی در میان دانشآموزان به هممیهن میگوید: «مسائل مختلف در مدارس آنقدر زیاد است که مسائلی مثل کشیدن سیگار معمولی و الکترونیکی و حتی مخدر گل، عادی شده است. چندی پیش در مدرسهای که تدریس میکنم، بچهها را بهدلیل آوردن موبایل به مدرسه گشتند، بچهها موبایلها را پنهان کردند اما در کیفهایشان وسایل زیادی مثل سیگار، حشیش، وسایل پیشگیری و قرص جلوگیری از بارداری پیدا شد.»
او معتقد است که بههرحال فضای مجازی روی رفتار دانشآموزان تاثیر گذاشته است: «زنان جامعه آنقدر با ناکامیهای مختلف مواجهاند که امروز بچهها با کشیدن سیگار یا مسائل مختلف دوست دارند خودشان را نشان دهند. خیلی از این دانشآموزان میخواهند بگویند، همانکارهایی را میتوانند انجام دهند که همسنوسالانشان انجام میدهند. نسل جدید به گونهای رفتار میکند که گویی چیزی برای از دست دادن ندارد.» بااینهمه او معتقد است که تنبیه، توبیخ و اخراج دانشآموزان در ارتباط با این مسائل بیفایده است.
تکرار سختگیری دهههای قبلحالا در کنار ماجرای کشیدن سیگارهای الکترونیک و برخورد مسئولان مدرسه، گشتن و بازرسی کیف دانشآموز در مدرسه که در دهههای گذشته هم رایج بود، آیا میتواند راهکاری مناسب برای برخورد با دانشآموزان و حفاظت از آنها باشد؟ سوالی که تیموریان به آن پاسخ میدهد: «این رفتارها جز ایجاد تنفر و انزجار، نتیجهی دیگری ندارد. کیف دانشآموز حریم شخصی اوست؛ اتفاقی که برای نسلهای دهه ۵۰ و ۶۰ افتاد و آنزمان هم مورد اعتراض بچهها بود، چرا باید تکرار شود. به نظر میرسد نیاز به یک آموزش همگانی برای تعامل با نسل نوجوان داریم. بهجای بازرسی بچهها و ایجاد اضطراب و خشم در آنها باید فرهنگسازی کرد، باید زیربنای تربیتی جامعه و بعد مدارس را درست کرد، سپس سراغ دانشآموز رفت.»
این جامعهشناس معتقد است که امروز هزاران مسئله مهمتر از موضوع حجاب در جامعه وجود دارد: «فرهنگسازی با زور و خشونت انجام نمیشود. این نسل متفاوت از نسلهای گذشته فکر میکند و هنجارهایش در بسیاری از موارد تغییر کرده است. با زور و فشار نمیتوان مسئلهای را به او تفهیم کرد.»
این کارشناس آموزشی تاکید میکند که ساختار اجتماعی و سیاسی روی جامعه تاثیرگذار است و بخشی از والدین هنوز از ساختار سیاسی و اجتماعی تاثیر میپذیرند بههمیندلیل نسل جوان نه والدین خود را قبول دارد و نه ساختار سیاسی، مذهبی و اعتقادی را: «وقتی دانشآموزان نمیتوانند توسط والدین، ساختار خانواده و مدرسه ارضای روحی و روانی شوند، به فضاهایی مراجعه میکند که ساختارهای اشتباه و ناامنی برایشان دارد.»
با زور و خشونت نمیشوددانشآموزان امروز فرزندان والدین دهههای ۵۰ و ۶۰ هستند؛ نسلی که بهشدت تحت فشار جامعه و نسل پیش از خود بوده و برای تغییر سبک زندگیاش تلاش و هزینههای بسیاری پرداخت کرده است. سختگیریهایی که والدین در دوران نوجوانی با آن مواجه شدند، چه تاثیری بر اصول تربیتی آنها داشته است؟
تیموریان دراینباره میگوید: «معمولاً متولدین اواخر دهه ۸۰، والدینشان از نسل دهههای ۵۰ و ۶۰ هستند. فشارهایی که روی متولدین این دو دهه بود، ترسهای پنهان و سختگیریای که در مدرسه وجود داشت مثل رنگ جورابِ اصلاح صورت و... باعث شد پدران و مادران نخواهند همان تجربه را تکرار کنند، بنابراین آزادیهایی به فرزندشان دادهاند تا کمبودهای خودشان جبران شود. درحالیکه باید به چارچوب آزادیای که به فرزندشان میدهند، توجه کنند.»
به گفته این جامعهشناس نمیتوان با این دانشآموزان نسل جدید، با پند و نصیحت صحبت کرد: «دانشآموزان امروزی بهشدت از مسائل مذهبی گریزانند. بچههای امروز آگاه و مطالبهگرند و بهراحتی سر کلاس اعلام میکنند که درباره یک موضوع خاص صحبت نکنید، ما گوش نمیدهیم. بخش عمدهای از این رخدادها هم به مشکلاتی باز میگردد که در ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه وجود دارد.»
او تاکید میکند که فرهنگسازی و بالابردن سطح پذیرش دانشآموزان با زور و خشونت امکانپذیر نیست. متولیان تربیت و آموزش باید از جامعهشناسان، روانشناسان و افراد متخصص و باتجربه استفاده کنند و تیمی از این کارشناسان تشکیل دهند و با کمک آنها رویکرد مناسبی را برای تربیت نسل در پیش گرفت.
ما مقصریممدیر یک دبیرستان پسرانه هم که نخواست نامش در گزارش بیاید، میگوید که مصرف سیگارهای الکترونیکی نسبت به گذشته بیشتر و گرایش به استفاده از این وسیله در میان نوجوانان پررنگتر شده است.
او در گفتوگو با هممیهن توضیح میدهد: «دانشآموزان معمولاً نمیتوانند برای انتخاب خود استدلالی بیاورند و نهایتاً تاکید میکنند که استفاده از این سیگارها بسیار کمتر از سیگارهای معمولی است و بههمیندلیل هم استفاده از آن ضرری ندارد. ازطرفدیگر گرایش دانشآموزان نسبت به انجام رفتارهای پرخطر نسبت به گذشته هیچ تغییری نداشته و همچنان مواردی مانند گرایش به سوءمصرف موادمخدر، الکل و رابطههای آسیبزا را در بر میگیرد. اما ممکن است میزان دسترسی دانشآموزان به این موارد نسبت به گذشته افزایش یافته باشد.»
این کارشناس آموزشی معتقد است که نوجوانان در حوزه ارزشهای اخلاقی دچار چالش چندانی نیستند، بلکه هنجارهای آنها تغییر کرده: «بهعنوان مثال گفتوگو و لحن دانشآموزان نسبت به گذشته تغییر زیادی داشته است. آنها در گفتوگوهای روزمره خود از کلمات و واژههایی استفاده میکنند که بار معنایی قشنگی ندارد یعنی کلمه یا ناسزایی که در گذشته حین دعوا و برای توهین بهکار میرفت، در مکالمات روزمرهشان استفاده میشود و اصلاً هم آن را توهینآمیز نمیدانند.»
نسلی که باید قانع شوداو تاکید میکند که جامعه بزرگسال ما نمیتواند به خوبی حوزه هنجارها و ارزشها را از یکدیگر تفکیک کند و بههمیندلیل قضاوت جامعه بزرگسالان نسبت به نوجوانان در برخی حوزهها چندان هم درست نیست: «من سرکشی و عصیانی در نوجوانان نمیبینم، معتقدم که تعبیرهای ما از این موضوع اشتباه است. این نسل، عصیانگر و سرکش نیست اما بهواسطه تحولاتی که در جهان و ایران رخ داده، پرسشگر شده و باید قانع شود. یعنی باید بتوانیم به زبان این نسل درباره موضوعی به آنها توضیح دهیم و حق انتخاب را هم برایشان قائل شویم. اما ما چنین رفتاری نمیکنیم و واکنش طبیعی او به رفتار ما عصیان است.»
این کارشناس آموزشی میگوید که ساختارهای حاکم بر مسائل کلان کشور بیشتر بر باورهای کلان بچهها بهویژه دیدگاههای اعتقادی و مذهبی آنها تاثیری منفی داشته است. او اساسیترین راهکار برقراری تعامل مناسب با دانشآموزان را تغییر نگاه والدین و مربیان از مفهوم تربیت میداند: «در جامعه ما آنچه توسط والدین و نهادهای امنیتی رخ میدهد «کنترل رفتار» است بهجای مفهوم واقعی تربیت. تا فهمی در والدین و مربیان درباره تربیت و نقش آنها در این حوزه ایجاد نکنیم، راههای دیگر جواب نمیدهد. مثلاً در حوزه ایجاد نشاط در مدارس، باید توجه کرد که بچهها اسباب نشاط خودشان را جور میکنند زیرا نیاز طبیعی آنها تفریح و شادی است و آنها میتوانند بهخوبی این فضا را در بازیها و دورهمیهایشان ایجاد کنند. به نظر من، روشهای غلط ما در برخورد با بچهها و مداخلههای تربیتیمان است که بهدلیل فهم غلط از مفهوم تربیت در میان متولیان است. فهم آنها مبتنی بر کنترل بیرونی است یعنی گمان میکنند طرف مقابل را باید بهنوعی کنترل و تربیت کنند که شبیه خودشان شود. به نظر من، تا وقتی این رویکرد در میان والدین و مربیان وجود دارد، نمیتوان از نوجوانان انتظار زیادی داشت.»
این کارشناس آموزش تاکید میکند که اسناد بالادستی مانند سند تحول آموزش تعریفهای خوبی از مفهوم تربیت ارائه داده، بنابراین مهم است که متولیان آموزش این موضوع را موردتوجه قرار دهند. درحالیکه این مسئله در کانون توجه متولیان آموزش نیست: «وقتی موضوعی در کانون توجه نیست، طبیعتاً تلاشی هم برای جاریشدن آن در سیستم آموزشی نمیشود.»